فیلم سینمایی «دانه انجیر معابد» در ادامه اکرانهای جهانیاش به فستیوال فیلم ونکوور رسید. این اثر در ۲ نوبت به نمایش درآمد و با استقبال چشمگیر مخاطبان ایرانی و خارجی در این رویداد روبهرو شد.
محیا رضایی کلانتری: محمد رسولاف کارگردان ایرانی از سال ۸۸ تا همین چند ماه پیش که از خاک ایران خارج شود بارها به دلیل انتقاد از مواضع حکومت جهموری اسلامی زندانی و بازداشت شد. او در بحبوحه روزهای خیزش «مهسا» نیز در زندان بود. پس بعید نیست سراغ موضوعی برود که سوژهاش برشی از زندگی یکی از ماموران امنیتی جمهوری اسلامی باشد.
همچنین نباید از نظر دور داشت که مخاطبان حرفهای سینما او را در زمره فیلمسازانی قرار میدهند که سالهاست هنر هفتم را نه برای سرگرمی که برای بیان معضلات و درد جامعه به خدمت گرفته است. از طرفی به دلیل علاقه فیلمساز به آثار مستند، عموماً ظرافتهای روایی سینمای داستانی در فیلمهایش کمتر به چشم میخورد. به همین خاطر آنچه در «دانه انجیر معابد» میبینیم بیش از آنکه یک درام سینمایی احساسات برانگیز باشد؛ روایت شفاف حساسیت برانگیزی است که هیچ یک از دو جبهه موافقان و مخالفان فیلم نتوانستند به راحتی از کنار آن بگذرند.
پیش از این محمد رسولاف علیرغم مواضع مشخص خود، مانند هر فیلمساز دیگری در ایران، آثارش را منطبق با قوانین وزارت ارشاد میساخت تا فیلمهایش امکان نمایش و رویارویی با مخاطب را از دست ندهند. مراعاتی که حالا با «دانه انجیر معابد» شکسته شده و این کارگردان نیز همراه با موج تحولات منشِ مردمی، سعی دارد از یک سد محکم دیگر عبور کند.
آخرین ساخته کارگردان از دو جهت حایز اهمیت است. اول پرداختن به موضوعی که رسولاف بیش از هر فیلمساز دیگری به واسطه تجربیاتش استحقاق ورود به آن را دارد. دوم نمایش سبک زندگی بسیار معمول درون خانوادههای ایرانی که پس از انقلاب ۵۷ برای همیشه ممنوع شد.
قصه «دانه انجیر معابد» دربارهٔ زندگی یک مامور امنیتی است که پس از بیست سال ترفیع گرفته و به مقام بازپرس دادگاه انقلاب رسیده است. او و خانوادهاش از این موضوع خوشحالند اما همزمانی این خبر خوش با آغاز اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در ایران اتفاقاتی را رقم میزند که کام همه را تلخ میکند.
اساس این فیلم اگرچه خانواده محور است اما در پرداخت سینمایی یک مشکل بزرگ دارد. ارتباط میان اعضای خانواده ملموس نیست. کاملا مشخص است که فیلمساز این قشر حکومتی را صرفاً به واسطه رابطه حاکم و محکوم میشناسد و سر و کارش با این افراد از حیطه مجرم در برابر بازجو چندان فراتر نرفته است.
محمد رسولاف سعی دارد بازپرس را مردی خانوادهدوست نشان دهد که علیرغم افزایش دغدغهها مهر و مراقبت از همسر و دختران نیز برایش اولویت دارد. این مهم تا قبل از آغاز چالش اصلی در فیلم ملموس از آب درنمیآید به همین خاطر است که وقتی وارد گره اصلی داستان میشویم و به پایان مدنظر کارگردان میرسیم مدام احساس میکنیم فیلم یک منطق روایی کم دارد و آن همزاد پنداری است.
این خلأ میتواند یک دلیل واضح داشته باشد. اینکه کارگردان که نویسندگی این اثر را نیز به عهده داشته، زیست درونخانوادگی این قشر را از نزدیک لمس نکرده است. به همین دلیل دیالوگها بیش از آنکه زیرپوستی باشد و در ناخودآگاه بنشیند، چنان صریح است که آدم را یاد فضای آموزشی مدرسههای دهه شصت تا به امروز میاندازد. یک فضای کاملاً بیرونی که نمود اجتماعی ثشر وابسته به حکومت است و به طور واضحی با مناسبات گرم خانوادگی عموم آنها منافات دارد.
«دانه انجیر معابد» با این حال فیلم مهمی است. چرا که اگرچه کارگردان از موارد مذکور جا مانده اما در عوض چارچوبهایی را شکسته تا به ذات واقعی آنچه در جامعه ایران دیده میشود وفادار بماند. پس از آنکه فیلم «کاناپه» کیانوش عیاری به دلیل «نمایش زنانِ بدون حجاب در محیط خانه»، بایکوت شد؛ صاحبنظران زیادی بر انعکاس واقعی چهره زنان در سینمای ایران تاکید کردند اما نمود عینی آن در هیچ یک از آثار نمایشی متبلور نشد.
اخیراً با تولید آثاری چون «دانه انجیر معابد» بار دیگر این اتفاق رقم خورد تا یک قدم دیگر در راستای مخالفت با قوانین بیمنطق حکومتی برداشته شود. زنان این فیلم اگرچه به دلیل تربیت مذهبی محجبه و بعضا چادری هستند اما در سکانسهای خانه بدون حجاب نمایش داده میشوند. اتفاقی که در این برهه از تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران نمیتوان به راحتی از آن گذشت.
نکته دیگری که باعث میشود تماشای این فیلم جزو گزینههای پیشنهادی باشد، توجه فیلمساز به جسارت نسلی است که بنا دارد برای نجات آینده کشورش طرحی نو دراندازد. آخرین ساخته رسولاف همنوا با تغییر ضربآهنگ جامعه ایران روایت بیپرده شجاعت جوانان و نوجوانانی است که با پشتوانه والدین دهه شصت و پنجاهیشان تغییر و تحول را از درون خانهها آغاز میکنند.
فیلم سینمایی «دانه انجیر معابد» در ادامه اکرانهای جهانیاش به فستیوال فیلم ونکوور رسید. این اثر در ۲ نوبت به نمایش درآمد و با استقبال چشمگیر مخاطبان ایرانی و خارجی در این رویداد روبهرو شد. همین استقبال نشانگر آن است که برخی اقدامات و تصمیمها اگرچه عاری از خطا نیست اما در ذات خود رسالتی دارد که انجامش بهتر از سر باز زدنش است.
در پایان نباید این مهم را از نظر دور داشت که از سال ۱۴۰۱ تا کنون بسیاری از مردم ایران برای داشتن بدیهیترین حقوق خود متحمل رنجهای فراوانی شدهاند و همراهی چهرههایی چون محمد رسولاف، مریم مقدم، بهتاش صناعیها، فرشاد هاشمی، علی احمدزاده و سایر فعالان فرهنگی هنری ... تاثیر قابل توجهی بر هموار کردن این راه داشته و خواهد داشت.