تیر 11, 1404
 
 
Image

سرنوشت تمدن آشوری

284
این مورد را ارزیابی کنید
(6 رای‌ها)

وقتی که بغض می‌آید، راه‌بندان می‌شود. غم‌ها یکی یکی...

صادق چناری: وقتی که بغض می‌آید، راه‌بندان می‌شود. غم‌ها یکی یکی در می‌زنند، سلام می‌کنند، در گوشه و کنار خانه می‌نشینند، نگاهشان را از من می‌دزدند. می‌دانی؟! غم‌ها هم از من خجالت می‌کشند!
بغض، زن قدبلند مغروری است سوار بر پورشه‌ای، که نمی‌گذارد شیشه‌ی ماشینش را پشت چراغ قرمز تمیز کنم.
بغض، مأمور اعدام بی‌اعصابی است با کلت کمری پر از فشنگ، که نمی‌گذارد مادرم را بغل کنم.
بغض، نگهبان بی‌حوصله‌ی بیمارستانی است با پاکتی خالی از سیگار، که نمی‌گذارد پسرم وارد بخش شود.
اما خبری خوش برای همشهریان؛ تراشکاری صادق، بغض‌ها را می‌تراشد و می‌خراشد! تراشکاری صادق در پیچ آشوری، پیچ آشوری در ایلام و ایلام در انتهای زاگرس است. در انتهای زاگرس، بغض‌ها را انبار می‌کنند برای روز مبادا. در انتهای زاگرس، اسم همه‌ی دخترها مهتاب است. در انتهای زاگرس، مینی‌بوس قرمز سفینه‌ی نجات است. مهتاب و موشک و مینی‌بوس قرمز هم‌مسیراند.
بگذارید قصه را از سمت سالمش شروع کنم. وقتی که اسب‌ها در پیچ آشوری می‌دویدند، و مهتاب پشت گردنش را تتو زده بود، و مینی‌بوس قرمز در مسیری دیگر برای عروسی به ایوان می‌رفت.
مهتاب از پیچ آشوری رد می‌شد و موهایش چنان بود که اسب‌ها سکوت، که موهایش در روسری چنان بود که شعر، که موهایش در زاگرس چنان بود که عروسی بلوط‌ها.
مهتاب از تراشکاری صادق عبور می‌کرد، مثل همه‌ی عابران عبورکننده‌ی معابر پیچ آشوری. نه بغضی بود نه موشکی نه نخاعی نه ویلچری. تراشکاری صادق آن روزها جواهر تراش می‌داد. مهتاب جواهر بود و ادامه‌ی تراش‌ها در تراشکاری صادق اتفاق می‌افتاد.
پیچ آشوری یک پیچ تاریخی است که تمدن‌های بسیاری به خود دیده است. همه‌ی اتفاق‌های جهان در پیچ آشوری اتفاق افتاده‌اند. مثلاً یزدگرد به آسیابی در پیچ آشوری گریخت و در آنجا به دست آسیابانی کشته شد. مثلا اسکندر برای فتح پیچ آشوری، به ایران حمله کرد. مثلاً توپ‌های لیاخوف از پیچ آشوری شلیک شد. مثلاً مهتاب در پیچ آشوری عاشق شد، در پیچ آشوری تراش خورد، در پیچ آشوری سوار مینی‌بوس قرمز شد و در پیچ آشوری با موشکی سرگردان ازدواج کرد.
خبری خوش برای همشهریان ایلامی؛ مراسم ازدواج مهتاب و موشک قدبلند و خوش‌تیپ و هنرمند، در تالار تراشکاری صادق برگزار می‌شود.
در این مراسم، بغض‌ها خیار پوست می‌کنند و غم‌ها کُردی می‌رقصند. در ادامه، با شربت و شیرینی از مهمانان پذیرایی می‌شود.
تراشکاری صادق در بغض آشوری، بغض آشوری در گلوی مهتاب، گلوی مهتاب نمی‌تواند لقمه‌ها را قورت بدهد.
بغض آشوری اسم راه‌بندانی در ایلام است. بغض آشوری تمدن باشکوه ویلچرهاست...